شوهر مامانم مث یویو
همش رو مُخم بالا و پائین
میره :/
دل خوشی ازش ندارم
نه مرد کار و زندگیه
نه اخلاق و روی خوشی داره
مثل سگ میمونه همیشه پاچه میگیره
دلم میخواد با دستای خودم خفش کنم
تا هم خودم و مامانم رو از شر بودنش
نجات بدم هم یه محله از شر اخلاق سگش
درامان بمونن :/
خدایا این دنیا خوبت کجاس؟
چرا از هیچی شانس نیوردم؟
تنها چیزی ک از این زندگی یاد گرفتم
این بوده ک تو خیلی موارد باید از
قانون.خُب ب درک.استفاده کنم
میدونم عملی کردنش سخته
ولی باید بیشتر تلاش کنم تا بشه
کاش کم نیارم و بتونم :)